رمان هفت وادی «جلد اول: طلب» | Hasti81 کاربر انجمن نودهشتیا
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
??نام رمان: هفت وادی«جلد اول: طلب»??
????نویسنده: هستی میردریکوند????
????ژانر: تخیلی- عاشقانه- معمایی????
خلاصه: ادبار و فلاکتی وسیع، تعیش را زیرکانه بر کام مردمان ناگوار ساخته و هفت وادی در تکاپوی رستن و فراغ، برگزیدگان را به سوی خود فرا میخوانند.
طلب؛ وهلهی آغازین برای شروع جنجالی عظیم خواهد بود که دلهای شهروا را رسوا خواهد ساخت. آنهایی که تعلقات دنیوی را پیشوای خود قرار دهند، نردبان حیات را واژگونه طی میکنند و همان نفوس غلتیده در پوستهی انابت هستند که فرجام آن، چیزی به جز نگون بختی نخواهد بود!
مقدمه: چون فرو آیی به وادی طلب
پیشت آید هر زمانی صد تعب
مال اینجا بایدت انداختن
ملک اینجا بایدت در باختن
چون نماند هیچ معلومت به دست
دل بباید پاک کرد از هر چه هست
چون دلِ تو پاک گردد از صفات
تافتن گیرد ز حضرت نورِ ذات
چون شود آن نور بر دل آشکار
در دلِ تو یک طلب گردد هزار
چون شود در راه او آتش پدید
ور شود صد وادی ناخوش پدید
خویش را از شوق او دیوانهوار
بر سرِ آتش زند پروانهوار
«عطار نیشابوری»